!اخوانیات بوالفضولانه + معرفی وبلاگ
تا سر وصدای دوستان بیش از این در نیامده به روز می شویم با اخوانیاتی چند ....
نجوای کاشانی از آن دوستان نادیده ای است که خیلی دوستش دارم . گاه با نجوا مشاعره هایی نیز داریم. در زمانهای نه چندان دور به عنوان معبّر(!) ، برخی از خوابهای نجوا را تعبیر کرده ام که یک نمونه اش تقدیم می شود . یک بار ایشان خواب دیده بودند که :
شنیده ام که به تعبیر خواب استادید ودر معامله با فیــــــــــــل نیز آزادید
مرا به خواب ، شب ِدوش، فیلی آمده بود که روی صورت ایشان زگیلی آمده بود
زگیل ، سر زده بود از میان پیشانی به قدر ِ نیمه ی خرطوم ، بخش فوقانی
من ابتدا به گمانم رسید برسر فیل زده ست خانمشان جای کفش دسته ی بیل
و یا گران شده چون آب و برق دفترشان ازان شگفتی ، روییده شاخ بر سرشان
خلاصه خواب من آن شب حرام ایشان شد نظام گیسوی اندیشه ام پریشان شد
به من بگو تو که تعبیر خواب دیشب چیست مگر که ، فیل و فینال ، فرقشان < نا > نیست
زبان ِ فیل نفهمی ، عجب خطرناکست اگر که فیل بفهمد حسابمان پاکست
بلا ز جان شما دور ، با هزار هراس به فیل گفتم ...............................
( فکر بد نکنید بخش پایانی کامنت ایشان نیفتاده بود. خودشان بیایند بگویند چی بود بقیه ش!)
... و اما تعبیر بوالفضول :
ز خواب دیدن دوش ای رفیق "روحانی"! مباد روح تــــــــو آشفته ی پریشانی
به خواب ناز اگــــــر دوش فیل می دیدی و روی صورت ماهش زگیل می دیدی
بدان کــــــــه طرفــــــــه تعابیر بهر آن دارم بگیر گوش کـــه آن جمله را بیان دارم
جناب فیل به خواب تو شخص مسئول است که همچو فیل بزرگ است و جثّه اش فول است
نه جثّه ای کـــه به میزان فزون ز صد باشد و در نگـــــــاه همــــــه قابل رصد باشد
گهی چــــــو هیکل مسئول مثل کوه یخ است درون چو بشکه و بیرون شبیه رشته نخ است!
ولی ز قدرت او جمله خلق مبهوت است چه جای فیل که گاهی شبیه ماموت است
نگو ز قدرت خــــــــود فایده به خلق دهد که زور بی حد خود را فقط به حلق دهد!
زگیل فیل به تعبیر سخت با حال است! زگیل، شخص عموزاده یا پسر خاله است(!)
که هر کجا برود ریزه خوار مسئول است به پست منتصب و در اداره مشغول است!
۱۴ تیر ۸۵
برای دوست ضبط باخته!
دوش همکار محترم می گفت دزد برده است ضبط ماشین را
پیش خود گفتم اینک از سر مهر چــــــه بگویم عزیز غمگین را
عاقبت گفتمش فدای سرت! مخوری بیش غصّه ی این را
گــــره از ابروان خـــــــود وا کن هم بچین از جبین خـود چین را
دل به حکم قضا بنه ای دوست ســـــــر بیاور فرود تمکین را
بهر ماشین خویش هم بطلب بعد از این قفلهای سنگین را
دزد گیـــــــــری ببند تا بندی راه دزدان پست و بی دین را
کام خود را به خنده شیرین ساز مزه کن لحظه های شیرین را
این عزا(!) عید شد ز شعر سعید بست بر طاق مهر آذین را
آری آری سعید خود عید است ز اوّلش گر بیفکنی "سین" را!!
یادگار یک جلسه ی محور یابی دوازده ساعته!!
تا عصر به جلسه سخن از محور رفت شد وقت ز کف ، حوصله هامان سر رفت
آنقدر زبــــــــان به حول محور چرخید تــــــــــــا محور فکّ جملگی مان در رفت!
تیرماه ۷۸
برای ایمیل یکی از جشنواره ها که کار نمی کرد!
گشتـــه است ایمیل جشنواره بی حس انگار ز تی.تی اش غلط بو د آدرس!
اصلاح کنش به ter ter ات ساین و بکن او. آر .جی را در آخرش : او .آر .اس!!
توصیه های ادبی(!) به استاد احمد نازنین...
ای که در صحنه های طنز اینک باعث حنده عینهو "بین" ی
"با ادب باش تا بزرگ شوی" من ندانم چرا تو همچینی
رو اگر بیش از این تو را بدهند گویی از پاچه ای و پاچینی
برو سی خویش التماس نکن ببُرم گوشِتو بیاد خینی؟؟!!
من هدایت کنم تو را چونانک "لاتزیو" را "روبرتو مانچینی"!
"جدّاً" به روزیم...! :
وبلاگ مظلوم(!) چی چست را هم بعد از ماهها به روز کرده ایم ، سری بزنید خالی از ضرر نیست و خدا را خوش می آید!!
معرفی وبلاگ طنز ...
بی هیچ توضیحی بروید و یواشکی بخوانید طنز سروده های این طنز پرداز محترم را و کیف کنید اساسی ! اسمشان را هم به مسابقه می گذاریم!
( البته این وبلاگ فقط به طنز اختصاص ندارد ، ما این پایین ، لینک بخش مربوط به طنز را می گذاریم)
وبلاگ کاکوتی