چشم جهان به کوکبهٔ شهریاری‌ات
باغ ادب شکفته ز طبع بهاری‌ات

آنانکه مست خواجهٔ شیراز می‌شوند
اقرار می‌کنند به حافظ‌تباری‌ات

تو شعرتر ز شعری و شیواتر از غزل
شعرت که هیچ، ماتم از این شاهکاری‌ات

هر دم به نعت آل نبی(ص) لب گشوده‌ای
روح‌القدس ز عرش رسیده به یاری‌ات

در گوش عاشقان جهان این صدای توست
هشتاد سال زمزمهٔ بی‌قراری‌ات

آمد حبیبت از در و جانت قرار یافت
پایان گرفت محنت چشم‌انتظاری‌ات

تا در زمانه شعر تو نجوای عاشقی‌ست
شیرین بود به شهر غزل شهریاری‌ات۱

سعید سلیمان‌پور
◻️

۱. تا هست تاج عشق توام بر سر ای غزال
شیرین بود به شهر غزل شهریاری‌ام