خوشا مهار تورم!

خوشا مهار تورّم! خوشا تلاشِ حبیبم!
که کرده رفعِ تورّم، ولی ز معده و جیبم!

نه بهر معده نَوالی، نه توی جیب ریالی
مبارک است! چه حالی شد این میانه نصیبم!

گریخت توسنم آری،عجب رَمی، چه فراری!
نمانده غیرِ مهاری به کف ز اسب نجیبم!

بنا به نطق فلانی : شکسته پشت گرانی!
بس‌است مرثیه‌خوانی که رفت صبر و شکیبم!

من از گزارش و آمارِ او شدم متقاعد
چرا که قیمتِ بازار داده بود فریبم!

خیال بود و توهّم، غمِ معیشت مردم
به هوش آمدم آخر ز بس زدند نهیبم

چه غم که مفلس و زارم چه‌غم که پول ندارم،
انیسِ شعر و شعارم ،خوشم که مردِ ادیبم!

 

روزنامه جام جم- 31 خرداد 95

بهار آمد...!

«بهار آمد به صحرا و در و دشت»
بهاری دلپذیر و خوشگل و مَشت!

یهو دیدم صبا شنگول و سرمست
به بزمِ نوبهار از ره رسیده‌ست

صبا را گفتم:« ای بادِ دل آرا
الا ای قاصدِ عشّاقِ شیدا

کنون هرچند دورانِ ایمیل است
مرا تنها به پیغام ِتو میل است

هزاران سال بودی قاصدِ یار
ولی کاری جز اینت دارم این‌بار

نه می‌خواهم خبر از ماهرویی
نه از احوالِ یار مُشکمویی

بخواهم از شما ای یار جانی
بَری پیغامِ من سویِ گرانی

که :در سالِ جدید ای مردم‌آزار
دگر پیدا نشو در کوی و بازار

در این موسم که گلشن رُز بیارد
نکن کاری که مفلس بز بیارد!

به مردم رحمتی ‌آور ،گرانی!
نکن با ما فقیران سرگرانی!»

صبا قولِ مساعد بهر ِمن داد
پس از آن دور شد با سرعتِ باد

نشستم در چمن سرمست و سرحال
به خود گفتم که فرخنده‌ست امسال

گرانی هم خودش انصاف دارد
مرامی توپ و قلبی صاف دارد

نه بابا، حال ما را می‌کند درک
خودش بازار ما را می‌کند ترک

صبا بعد از دو-سه‌ساعت که برگشت
مراپیدا نمود اندر دلِ دشت

به من گفتا:«پیامت را رساندم
به گوشش آنچه گفتی، جمله خواندم

به من گفتا که: از این دست پیغام
مکرر آیدم از صبح تا شام

سحر تا شام معمولاً ز ملّت!
ز شب تا صبح معمولاً ز دولت!

شده گوش‌من از این حرفها پُر
ز من گیرم همه باشند دلخور

سوار اسب گردم با مهارت
بتازم چارنعل از بهر غارت

سمند سرکشم را چون کنم زین
بتازم سوی بازار از پی کین

به همکاریِ اربابِ صناعت
برآرم گَرد از جیبِ جماعت...»
⚡️
صبا نابرده پیغامش به پایان
به ناگه دست و پایم گشت لرزان

سپس احساس کردم سربه‌سر دشت
به سویم آمد و گِرد سرم گشت!

نشد قسمت که باقی را کنم گوش
که افتادم ز پا و رفتم از هوش!


اگر قلبت ز درد و غم ملول است
دوایش طنزهایِ "بوالفضول" است
دمِ در نه!بفرما تویِ کانال!
اگر Join اَش نکردی هم،قبول است!

 

کانال شعرهای طنز "بوالفضول الشعرا" 👇👇👇

https://telegram.me/bolfozool

ای گرانی ریز می بینم تو را من!

 

 

باز هم تو؟ بچه‌ پررو!

آمدی «هَل مِن مبارز» گو

تو اگر مردی بیا در گود رایانه

بعد داخل شو به سامانه

تا بکوبم بر سرت با گُرز یارانه

این منم آماده‌ پیکار

این منم مسئول روئین تن

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

تا که می‌گویم:هدفمندی!

بی‌ادب!هرهر به ریش بنده می‌خندی!

نیش خود را از چه رو آخر نمی‌بندی؟

بوق استکبار!

عامل اشرار!

حیله و نیرنگ اهریمن!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

*

بهر تخریب من مظلوم!

تخطئه تاکی؟

توطئه تا چند؟

 چار چرخ اقتصاد مملکت را کرده‌ای پنچر!

شرم کن ای خاک بر سر!

تو خودت آیا نداری خوار-مادر؟

شاخ و شانه می‌کشی بر مام میهن؟

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

سوی میدان یکه می‌تازی

چون حریف من نمی‌گردی،

ناگهان سوی دلار و سکه می‌تازی

بهرچه؟چونکه مرض داری!

من نه چون خلقم که پشتم را به خاک آری

پنجه می‌خواهی دراندازی،

با یلی پرزور و شیراوژن؟!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

تا تو را ضایع کنم، بنگر:

بهر یک کیسه برنج الساعه مرد و زن

توی صف در کوچه و برزن!

با چنین سبک مدیریت،

نیست تاثیری تو را اندازه ارزن!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

گیر کم ده مردم آزار!

نیست از دیوار من کوتاه‌تر دیوار؟

بی‌سواد بد قلق! بس کن!

این نمودار است و این آمار!

روی آن کن زوم!

دست بردار از سرم ای مشکل موهوم!

تو در این قد و قواره نیستی اصلا!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

                                                                           روزنامه تهران امروز- ۸ بهمن ۹۱


                    

فراق یار کجا و فراق یارانه + تبریک

خبر رسید‌ که آمد به سر، گرانی‌ها

که کرد از سرِ مردم گذر ،گرانی‌ها

کناره کرد ز شهر و  ز ترس مسئولان

فرار کرد به کوه و کمر ،گرانی‌ها

دوباره مرغ نشان داد روی خوش ما را

رها شدیم از آن مایه سرگرانی‌ها

ز خواب ناز به ناگه  پریدم و دیدم

هنوز  بی‌حس و منگیم  در گرانی‌ها

وزیر خواست که اقدام عاجلی بکند

سه بار گفت ز جان: «مرگ بر گرانی‌ها!»

درآمد از کف بنده در‌آمد  و پر زد

که اینزمانه در آرد پدر ،گرانی‌ها

ز بانک و دوست بسی وام و قرض بستاندم

مگر کمی بشود بی اثر، گرانی‌ها

نه وام، چارۀ ما شد، نه وجهِ دستی ما

«کفاف کی دهد این باده‌ها به مستی ما؟!»

*

زبانه زد به دلم اشتیاق یارانه

و سوخت جان من از احتراق یارانه

شکست اگر چه جناغ من از گرانی‌ها

شکسته‌ایم من و دل جناغ یارانه!

دهان من شده پُر- معده ام فدای سرت-

خوش است واژه ی پرطمطراق یارانه

بدو! کبابِ سهامِ عدالت آماده ست

بیا بپاش به رویش سماق یارانه!

اگر تورّمِ پر رو(!) گذاشت سر‌به‌سرت

بکوب بر سر او با چماق یارانه!

ز یار صبر توانم ولی از او هرگز

فراق یار کجا و فراق یارانه!

خوشا ز ناخوشی دهر، جان بدر بردن

خوشا  به دیدن یارانه از خوشی مردن!

*

مکن تعجب اگر آب و نان  گران شده‌است

به هرچه می‌نگری در جهان گران شده‌است

به عشق یار قسم،عاشقی نمی صرفد

که ازدواج برای جوان، گران شده‌است

به روی شیشه، مش اِسمال ِکلّه‌پاچه فروش

نوشته: پاچه و مغز و زبان گران شده‌است

بیار ساغری از آب معدنی،ساقی!

که توی میکده رَطلِ گران، گران شده‌است

(صبا به لطف بگو سردبیر رعنا را

که شعر و تعرفۀ خاص آن گران شده‌است

ردیف و قافیه و وزن جای خود دارد

خبر رسیده  معانی-بیان، گران شده‌است!

چه می‌شود که به ما لطف تو عیان باشد؟

مگر که گوش تو چون شعر ما گران باشد!)

                                                                روزنامه تهران امروز- ۳۰ مهر ۹۱


                         عید سعید غدیر خم مبارک...