جلوه زار حسن + هلال مه شوال
جانم به فـــــدای تـــو ، هلال مه شــوّال!
خلقی ز پی دیـــدن رویت شده "آنکال"(!)
یکهو نکند ترک کنی شیــــوه ی معهــــود
خارج شوی ازشرع نبی ـ روم به دیفال(!) ـ
این معده ی ما منتظرالخدمت فطــر است
پس آی سر وقت و نکن این همه اهمـال!
از روزه ی سی روزه شدم چون تو هلالی
تاخیر تـــــو کم مانده سجّلـــم کند ابطال!
هر کس نظــری می دهد از وقت طلوعت
دیریست که فکر همه را کرده ای اشغـال!
در کوچه زنــــــــــان در پی تحلیل سماوی
"گلچهـــــــره" منجّم شده و" آسیه" رمّال!
امشب ز پی رویت تــــــــــو رفت لب بـام
سُرخوردو بیفتادوسقط گشت داش اِسمال!
کـــــــاری نکن ای مــاه! که آیم زپی جنگ
با چشم مسلّح شــــــده، دوربین دیجیتال!
سجّــــــــاده رود توی کمــــد چون تو بیایی
ای بس برکاتی که تو را هست به دنبال(!)
قرآن را چون ختــــــم نمودند به یک مـــــاه
بر مِصطبــه ی طاقچـــــــــه آرند به اِجلال!
متروک شــــــود باتو حدیث همــــه طاعات!
موقوف شــــود با تو حدوث همــــه اعمال!
*
تا جمعــــــــــه اگــــــر لِفت دهی آمدنت را
یک روز ز تعطیلی مــــا کـم شـــود امسال!
وا کن گــــــــــره از ابروی خیل شکمــــوها
ابرو بنمــــــا در فلــــک ای نازکِ با حال!!...
(طنزی که هم اینک به دستمان رسید...!)
جلوه زار حَسن در آیینه ی مولانا ترکی و بوالفضول
اخیرا پستی از مولانا ترکی به پستمان خورده است درباره ی انواع حسن که می توانید در اینجا بخوانید...ما توضیحات تکمیلی را درباره ی این اشخاص که از آشنایان و بعضا از بچه محل های ما هستند ارائه می دهیم .
(البته ایشان در بین این همه "حَسن" یک "حُسن..." هم در آن اول پستشان مرقوم فرموده اند که احتمالا اشتباه حرکتی است و ما با حرکتی خود جوش اصلاحش کردیم)
حَسن بازاری : از آن نزولخوران روزگار است و به "خطرناکه حسن" های دلسوزان توجه نمی کند و حکما عین پیرزن مقتول به دست راسکلنیکف و یا همین منوچهر پرویزی اغما ( توجه به موازین روشنگرانه ی انتخاب اسم در سیما !!) عاقبت به خیر نخواهد شد.
حَسن برشته : نانوای محله و استاد بربری پزی- همشهری خودمان!
حَسن بی رنگ: اند رفاقت- به "حَسن بی ریا" نیز معروف است!
حَسن تلخ: از گوشت تلخان و بد زبانان روزگار که خیلی .... و .... است!
حَسن خانگی: معروف به "حسن زی ذی"- خانه دار است و استاد امور منزل!
حَسن خدا آفرین و حَسن خداداد : دو یار دبستانی همنام در اکابر!
حَسن ساخته: معروف به "حسن منقل" - از شاعران خود ساخته ی روزگارمان!
حَسن شُسته: به او"حسن بهداری" هم می گویند - از آن بچه مثبتهای استریلیزه ی روزگار که از فرط مثبتیّت (!) لج آدم و غیر آدم را در می آورد! دو بار در امتحان و مصاحبه مهمانداری هواپیمایی شرکت کرده و هر بار به خاطر دماغش رد شده است.
حَسن صحرایی: به "حسن خله" نیز معروف است .سر به بیابان گذاشته است و خودش می گوید: همچون مجنون عاشق است، اما بد خواهانش می گویند: گاه توالت و حمام نیز منسوب به صحرا می شوند!
حَسن صندلی: رئیس مادرزاد است. مشهور به رئیس حسن! در پنج اداره تا به حال رئیس بوده است و در چند تای دیگر هم قرار است بشود!
حَسن غریب: یا "غریب حسن" نام امامزاده ای در ارومیه
(در دنیایی که خود امامان معصوم - علیهم السلام- غریبند ، غربت اولاد ایشان و کلا نیکان روزگار دور از ذهن نمی تواند باشد!)
حَسن گندمگون: "حسن سیاه" بود و دانشجوی علوم سیاسی ، بعد از اینکه به ادبیات تغییر رشته داد لقبش را نیز تغییر داد!
حَسن گلوسوز: پیش تر ها معروف به "حسن ساقی" بود،بعد از انقلاب قهوه چی شد و بدل شد به : حسن لب دوز!
حَسن مهتابی: معروف به حسن سیم کش، دشمن خونی کفاش محله ،
"حسن کتانی!"
حَسن نیمرنگ: پسر خاله ی "حسن بی رنگ"- که ذکرش رفت – صداقت و دودوزه بازی اش تقریبا نصف- نصف است. ( طبق آخرین اخبار بورس دقیقا چهل و نه- پنجاه و یک)
مشکل پیوندهای وبلاگ...
آن پایین حتما "مصیبتهای مجازی..." ما را خوانده اید.مشکل سایت بلاگرد گویا حل شدنی نیست. اگرچه الساعه لینکهای وبلاگ ما در گوشه ی راست ظاهر شده است ،نمی دانم چرا امکان درج لینک جدید فعلا وجود ندارد. امید که مشکل حل شود و ما از شرمندگی برخی دوستان در آییم... در هر صورت:
از تو ای دوست نگسلم پیوند!
... و اما پاسخ به معمای نام مرد رند!
شکر ایزد منان را که سرانجام موفق به رونمایی از آن مقام منیع شدیم و افشایشان کردیم بسی خفنخوفناک! نام برندگان در پست قبلی ذکر شد و اما پاسخ معما .
اگر فکر کرده اید اسم و فامیل ایشان را فرت همینجا می نویسیم زهی خیال باطل! فقط کلید معما را می نویسیم و می گذریم:
نقش او چونکه "نیمه محرز" شد بهر احسان به روی "سن" آمد
از پی "آشتی" ببین "ساقی" بر درش "سرزده" چو جن آمد!