!نوروز 87 - گمشدگان سال نو
فرا رسیدن بهار خرم را به دلهای بهاری دوستان - با اندکی تاخیر - تبریک می گویم، امیدوارم سال خوبی در پیش رو داشته باشید و سال نو برایتان آکنده از شادکامی و کامروایی باشد و مقرون به رضای الهی .از تمامی دوستان حقیقی و مجازی و و تلفیقی(!) سپاسگزارم که همیشه به یاد بوالفضول بودند و از دوستانی که سهوا و یا از فرط مشغله گاه گداری فراموش کرده ام بهشان سر بزنم عذر می خواهم. همچنین از دوستانی که لینکمان کردند و یک در دنیا نگرفتند( صد در آخرتشان محفوظ است!)
(همانگونه که مشاهده می فرمایید برا ی بار چندم لینکهای وبلاگ ما ناپدید شده اند.با توجه به نداشتن راه جایگزین -از فرط بی سواتی - و به علت مشکل سایت ورپریده ی بلاگرد ،وقتی مشکل حل شد یا راهکار جدیدی یافتم ، در اسرع وقت جبران مافات خواهم نمود.)
امسال نمی دانم چرا حال و هوای ایجاد پست نوروزی نداشتم اما سرانجام چند بیتی مرتکب شدم تحت تاثیر پیامک نوروزی مولانا ترکی که : سال می گردد که شاید چون تویی پیدا کند!
امیدوارم بخوانید و بپسندید. در ضمن سالروز میلاد فرخنده ی نبی اکرم (ص) و امام جعفر صادق(ع) را حضور همه ی عزیزان تبریک می گویم. قربان مرامتان: بوالفضول الشعرا
گمشدگان سال نو!
سال می گردد که شاید چون منی پیدا کند
شاعـــر طنّــاز و بــا فــــــوت و فنی پیدا کند
می رسد با نام من هرساله این عید سعید
تا سعادت را ز نــــام چـــــون منی پیدا کند!
بلبل طنز است مفتون بهـــــــــار طبع من
تا درون دفتـــــــــــــر من گلشنی پیدا کند!
(باز کردم بهر خود به به عجب نوشابـــــه ای
کاش طبعـــــــم فرصت نوشیدنی پیدا کند!)
دختر ترشیده ی همسایه می خواهد هنوز
خواستگار خوشگل و جنتلمنی پیدا کند
یار «مادر»مرده می خواهد مبادا بعد عقد
در میان خانه ی خود دشمنی پیدا کند!
تا نگردد زخم و زیلی همسرش از لنگه کفش
دوست دارد شوهــــــــر روئین تنی پیدا کند
در اداره یا که دانشگاه اگر کِیسی نیافت
موردش را توی کوی و برزنی پیدا کند
بنده هم در عالم همسایگی در خدمتم
گر بخواهد جفت لات و لُمپنی پیدا کند!!
بسکه این مادرزنم ماه است خواهم از خدا
بهر من امسال هم مادرزنی پیدا کند
مرد آن باشد که مانند طبیعت هر بهار
اول هر سال ، نـــــــــــو پیراهنی پیدا کند!
دست من خواهد ز دامانش بگیرد ای دریغ!
نیستم خوشبین که آنجا دامنی پیدا کند!(۱)
(حرف را آنجا نباید برد ، می ترسم یهو
شعر بنده حالت مستهجنی پیدا کند!)
ریزش مـــو دارد این دلبر ولی خواهد دلم
در کویـــــــــر کلّـــــه ی او خرمنی پیدا کند
از «بادی بیلدینگ» هم خیری ندیدم ای خدا
کاشکی این بنده ات هم گردنی پیدا کند!
نه، نشد، من نیستم ، آیا روا باشد که یار
عاشق بی دست و پا و چلمنی پیدا کند
کار هر "من" نیست خرمن کوفتن، باید که عشق
از برای عاشقی سوپر منی پیدا کند
اینزمان بهر وصـــــــــــــال یــــــار باید ابتدا
عاشق بی خـــــــانه وام مسکنی پیدا کند
شاخه ی گل را که حکماً اِند قرتی بازی است
ول کند ، پس شاخه ی تیرآهنی پیدا کند!
شکر لله اجتماع مـــــــــــــا به امنیت رسید
داش اراذل می رود تـــــــا مامنی پیدا کند!
کی دگر از نغمه های سی دی غیر مجاز
مجلس ما حال بشکن بشکنی پیدا کند؟
جمله ساغرها ز چایی پر شده است و توی شهر
مرد خواهم باده ی مرد افکنی پیدا کند!
ریختم ابیات نا مربــــــــــوط را در کاسه ای
طبع شعرم می رود تـــــــا همزنی پیدا کند!
هر که در اشعار من گردد پی حرف حساب
کاهدان گردی کند تـــــــا سوزنی پیدا کند!!
......................................................................
(۱): به قول زنده یاد عماد خراسانی:
كوتا كردن دامنار تا بيخ رون مشتي عماد!
ديگه مجنون توي خواب دامن ليلا ميگيره!!
(طنزی که هم اینک به دستمان رسید...!)
پستهای نوروزی دوستان طناز
مهدی استاد احمد ابوالفضل رنجبر راد
محمّد جاوید محمّد زره ساز (ویژه نامه)
ایمان افتخاری محمد جواد آقا بیگی
کارگاه نمد مالی ...
در دست تکمیل...!