خنده زير لحاف
جــــــــام می را طواف باید کرد با خمـــــــــاری مصاف باید کرد
قطره ای در سبـــــو نباید ماند دهـــــن دُرد، صـــــــاف باید کرد
حرف بس ساقيـــــا بگو تا كي قلیه با غین و قــــاف باید کرد!
باده ي جـــــام هفت خط مرا دور بعـــــدي اضاف(!) بايد كرد
دف زنان در حضـــــور مهرویان
پند ناصح نه شافی درد است نسخه در وی شیاف باید کرد
شب دراز است و شحنه بیدار است ای قلنـــدر ، غلاف باید کرد
تا پتــــــو پیچ محتسب نشوی خنده زیر لحــــــــــــاف باید کرد
شاهد آن نيست گيرم آن هم بود نــــــــرم و آهستــــه آف باید کرد
شب الی صبح بهترین وقت است توي پستــــــــــو خلاف باید کرد
پیش از آنکــــه ز در روی بیرون یک نظـــــــر از شكاف بايد كرد
بیش سردرگـــم و کلافه مشو چنگ خــــــود در کلاف باید کرد
*
بوالفضولا! بــــه یاوه گویی خویش حالیــــــــا اعتـــــــــــــراف باید کرد
پشه در شعر تو زیاد شده است فکـــــــــــر یک پیف پاف باید کرد
اينجا را نيز با غزلي جدّي به روز كرديم نخواستيد سر نزنيد!