در حد یارانۀ خود حرف زن! + چولپا



قصّه شنیدم که جوانی عَزَب

از مرض عشق شبی کرد تب

 

در دل خود کرد کمی جستجو

یافت در آن مهر یکی ماهرو ‏

 

دید که کار دلش  از کف شده‏

بهرۀ او رنج   مضاعف شده

 

باخته یکجا همه سرمایه را

فتنه شده دختر همسایه را ...

 

بقیه را در "متن کامل" بخوانید...


 

ادامه نوشته

الوداع و السلام!

  وداع تلخ!

به گزارش خبرنگار «تهران امروز» از روز آخر مجلس هشتم ،نماینده ای با چشم گریان در راهروی مجلس دیده شده که داشته بر روی دیوار مجلس یادگاری می نوشته است. بعد از اتمام کارش، خبرنگار، عکسی از دیوار نوشتۀ ایشان گرفته است که محتوای آن به نظرتان می رسد:

 می روم با قلب خسته ،چشم گریان، الوداع!

می روم آشفته و سر در گریبان ، الوداع!

بقیه را در "متن کامل" بخوانید...


 

ادامه نوشته

بوی خوش آشنایی

آشنا سازد فراهم بهــــــر آدم آشنا

می شوند اینسان دو تا بیگانه با هم آشنا

آشنا را سخت حرمت نِه، که شادت می کند

ورنه آخر می شوی با حسرت و غم آشنا

می دهم در وجه حامل هدیه بهر این و آن

لاجرم هی می شود بهرم فراهم آشنا

هر کسی یک صبح تا شب می شود همکار من

می شود از بهر بنده دوست،محرم، آشنا!

بعد از آن تا بهر کاری در نهادی می روم

می شود اندر بر من تا کمر، خم آشنا!

بانک‌ها را یک به یک گشتم‌، رئیسان آمدند

شکر ایزد جملگی بودند از دم، آشنا

می‌کنم با طیب خاطر اختلاسات کلان

در میان «قوّه»ها دارم مگر کم آشنا؟!

کار هر بز نیست خرمن کوفتن ای مدعی!

بنده با پیچ و خم این کار هستم آشنا...


چی چست هم با شعری برای امام هادی(ع) بروز شد      کلیک